آپارتايد اسرائيلي
آپارتايد اسرائيلي
آپارتايد اسرائيلي
مترجم: عدالت عابديني
رژيم صهيونيستي و آفريقاي جنوبي در بسياري از زمينه ها با يكديگر متفاوت اند. اما مدارك و شواهد بسياري نشان مي دهد كه اسرائيل تعريف گسترده اي از رهگذر تبعيض عليه فلسطينيان اعمال مي دارد كه اين كار، شكل قانوني به خود گرفته است تا جايي كه برخي از اين سياستها، شباهت بسيار زيادي به سياست هاي دولت آفريقاي جنوبي در دوره آپارتايد دارد.
رژيم اسرائيل از همان آغاز اشغالگري، به دنبال حفظ قدرت و سلطه اكثريت يهوديان بوده و نسبت شمار يهوديان و غير يهوديان را به عنوان يك مسئله «امنيت ملي» مدنظر داشته است. «اويگدور ليبرمن» وزير تهديدهاي استراتژيك اسرائيل، شهروندان فلسطيني را تهديدي جمعيتي مي داند كه اسرائيل با آن مواجه است. در طي اين سالها، ليبرمن از حمله اسرائيل به ساكنان بومي فلسطين دفاع كرده و در مصاحبه اي با روزنامه «ساندي تلگراف» در نوامبر 2006 اذعان داشت كه شهروندان فلسطيني ـ كه تقريبا 20 درصد جمعيت را تشكيل مي دهند - بر اثر فشار رژيم خواهان بيرون رفتن از اين كشوراند.
بسياري از سياست هاي اسرائيل از زمان اخراج 750 هزار نفر ازمسلمانان و مسيحيان فلسطين و از زمان ناديده گرفتن حقوق به رسميت يافته بين المللي آنان براي بازگشت به خانه هايشان، با هدف حفظ برتري جمعيتي يهوديان بوده و به يك حصار امنيتي براي رژيم صهيونيستي بدل شده است.
اين سياست؛ يعني سياستهاي تبعيض آميز عليه گروه هاي اصلي فلسطيني تحت كنترل رژيم اسرائيل و عليه پناهندگان فلسطيني در تبعيد نيز اعمال ميشود.
آپارتايد عمدتا به معناي ملاحظاتي در خصوص چگونگي اداره شهرها و رفتار با ساكنان قلمرو هاي تحت كنترل رژيم است، اما رويكرد اسرائيل اتخاذ سياست هاي تبعيض آميزي است كه ضامن بقاي آن باشند از اين رو و در سايه اين سياست ها، فلسطينيان كه براي ساليان سال و نسل هاي متمادي در اين سرزمينها زيسته اند يا به زور از كشورشان اخراج ميشوند و يا از ترس جنگ از خانه هايي كه در نواحي تحت كنترل اسرائيل است، مي گريزند و هيچگاه اجازه بازگشت به زادگاه خود را نمي يابند. اين اخراج پياپي از يك سو موجب برتري قوم يهود شده و از سوي ديگر قانون اسرائيلي «بازگشت» به عنوان حق مشروع، تنها حق قطعي يهوديان براي هجوم از سراسر جهان به سرزمين موعود شده است كه اين امر مي تواند تاثير بسياري در تحريك يهوديان براي مهاجرت و برتري قوم يهود در اين منطقه باشد.
اسرائيل امروزه بر گروه هاي زير حكومت مي كند:
- 6/4 ميليون نفر يهودي؛
- 3/1 ميليون نفر مسلمان و يهودي اسرائيل )كه گاهي از آنها با نام عرب هاي اسرائيل ياد مي كنند(؛
- 5/ ميليون نفر كه نه عرب اند و نه يهودي؛
-3./ ميليون نفر در غزه و نوار اشغالي و شرق بيت المقدس.
شايد در اين ميان فلسطينيان با نوعي آپارتايد رسمي و نهادينه كه در آفريقاي جنوبي حاكم بوده، مواجه نباشند، اما اسرائيلي هاي يهودي از حقوق و آزادي هاي بيشتري نسبت به شهروندان فلسطيني اسرائيل برخوردارند.
بيش از 20 قانون اسرائيلي به طور آشكارا يهوديان را بر غير يهوديان برتر مي داند.
قانون مهم «آزادي و اعتبار انساني» رژيم اسرائيل را يك دولت يهود مي داند تا دولتي براي همه شهروندان.
اين قانون نابرابر تبعيض هاي فراواني عليه فلسطينيان سراسر جهان اعمال داشته است.
بر اساس گزارش سالانه حقوق بشر وزارت خارجه آمريكا، تبعيض هاي اجتماعي و قانوني عليه مسيحيان، مسلمانان و شهروندان ديگر اسرائيل وجود دارد. اسرائيل عربها را از آموزش، برخورداري از مسكن، استخدام و خدمات اجتماعي، همانند يهوديان برخوردار نمي كند.
به عنوان مثال نود و سه درصد اسرائيل توسط آژانس هاي شبه دولتي؛ همچون صندوق ملي يهوديان تصرف شده كه بر ضد غير يهوديان تبعيض روا مي دارد. شهروندان فلسطيني فراواني با موانع قانوني در به دست آوردن زمين براي كشاورزي ، سكونت يا توسعه تجاري مواجه اند؛ بسياري از دانش آموزان غير يهودي كه در مدارس حضور پيدا مي كنند، درمقايسه با دانش آموزان اسرائيلي با تبعيض و نابرابري رو به رو ميشوند. بسياري از بودجه هاي دولتي به مدارس يهودي تعلق ميگيرد، در حالي كه در خصوص مدارس فلسطينيان اينگونه نيست.
بسياري از شهرها كه از جمعيت بالاي فلسطيني برخوردارند، از خدمات اساسي و ضروري محروم و به طور معناداري از سرمايه گذاري دولتي كمتري برخوردارند.در حقيقت بيش از هفتاد روستاي فلسطيني كه برخي از آنها پيش از تاسيس رژيم اسرائيل وجود داشته اند از سوي دولت به رسميت شناخته نشده اند و از هر گونه خدماتي محروم اند، بلكه در نقشه هاي رسمي رژيم قرار ندارند.
قانون «تابعيت و ورود به اسرائيل» حتي فلسطينيان مناطق اشغالي را كه با شهروندان فلسطيني اسرائيل ازدواج كرده اند از به دست آوردن حق شهروندي و سكونت محروم داشته است. اين قانون هزاران شهروند فلسطيني را به دور شدن از اقوام خود مجبور ميكند.
بسياري از اسرائيلي هاي يهودي، رفتاري نژاد پرستانه عليه فلسطينيان و ساير عربها دارند. نظرسنجيها نشان مي دهد كه دو سوم اسرائيليها تمايل دارند كه خانههايشان از فلسطينيان جدا باشد و نزديك به نيمي از آنها به عربها اجازه نمي دهند كه به خانه شان وارد شوند و چهل درصد از آنها از سياستهاي رژيم در تشويق به مهاجرت شهروندان فلسطيني از اسرائيل حمايت مي كنند.
كتابهاي درسي اسرائيل، فلسطينيان و ديگر عربها را در بدترين شكل ممكن نشان مي دهند. سياست اسرائيل به صورت آشكاري به سمت لكه دار كردن و بي ارزش خواندن فلسطينيان پيش مي رود.
خاخام اويدا يوسف رهبر پيشين خاخام هاي يهودي و رهبر معنوي حزب «شاس» سومين حزب بزرگ كنست مي گويد:
بسياري از مردان يهود، عربها را مار مي دانند... عربهايي كه بايد مثل مار با آنها رفتارشود.
در اسرائيل تبعيض نژادي رسمي از نوع آپارتايد آفريقاي جنوبي وجود ندارد. تفاوت كليدي كه وجود دارد اين است كه سفيدپوستان آفريقاي جنوبي به دنبال استثمار نيروي كار جامعه غير سفيدپوست تحت نيروي آپارتايد بودند، اما اسرائيل غالبا به دنبال انتقال فلسطينيان از سرزمين مادري شان و نگهداري اين زمين ها براي استفاده يهوديان بوده است.
مصادره اين زمينها در سال 1984 آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. در سال 1984، تقريبا 750000 نفر فلسطيني )سه چهارم ساكنان فلسطين( توسط نيروهاي اسرائيلي - به صورت اجباري - اخراج شدند و يا در طول جنگ از ترس جانشان گريختند. اسرائيل، چهارصد روستاي فلسطيني را ويران كرد و براي سكونت يهوديان آماده ساخت. مصادره اموال خصوصي شهروندان فلسطيني هنوز هم ادامه دارد.
اين مصادره ازسال 1967 و تا كرانه باختري وغزه و به ويژه تا مناطق اشغالي بيت المقدس شرقي ادامه يافته است. اسرائيل در مناطق اشغالي، دارايي هاي خصوصي فلسطينيان را به يغما برد و به طور غير قانوني صدها خانه يهودي ايجاد و ساكنان فلسطيني را از كرانه باختري و غزه اخراج كرد.
شايد نتوان اوايل سالهاي اشغال كرانه باختري و نوارغزه توسط اسرائيل را به معناي دقيق كلمه نوعي از آپارتايد ناميد، اما مي توان آن را يك حادثه موقتي مربوط به درگيري جنگي در سال 1967 و پس از آن ناميد.
اسرائيل كنترل خود را بر اين مناطق براي يك دوره چهل سال نگه داشته است؛ دوره اي كه دو سوم كل تاريخ تشكيل اين رژيم را شكل مي دهد. حتي پس از عقب نشيني سال 2005 ساكنان يهود از غزه، اسرائيل به ادامه كنترل تمام منطقه و اخراج مردم از راههاي ديگر براي در اختيار گرفتن سرنوشت مردم غزه ادامه داده است . علاوه بر اين، اسرائيل شرق بيت المقدس را به خود ضميمه كرده و از تمايل خود براي ضميمه كردن نيمي از كرانه باختري كه احتمالا نيمي از دره اردن باشد، پرده بر داشته است.
تبعيض و جدايي در دو سيستم، قانوني متمايز و قابل اجرا براي يهوديان و فلسطينيان است - يهوديان اسرائيلي كه به طور غير قانوني در كرانه باختري زندگي مي كنند تحت قوانين اسرائيلي هستند و حق دادن راي در انتخابات اسرائيل هستند و ميتوانند آزادانه نه تنها در اسرائيل، بلكه به خارج اسرائيل سفر كنند، در حالي كه فلسطينياني كه در همين قلمرو و در سرزمين خود به سختي روزگار مي گذرانند از اين قوانين سودي عايدشان نمي شود و از هيچ حقي براي راي دادن در انتخابات برخوردار نيستند و نمي توانند آزادانه به داخل يا خارج از اسرائيل سفر كنند.
تبعيض و جدايي همچنين در موارد زير آشكار است:
سيستم جاده پهناور كه توسط اسرائيل در نوار غربي رود اردن ساخته شده و فلسطينيان از استفاده آن محروم هستند. اين جاده هاي اسرائيلي، سرزمين فلسطين را دو نيم كرده و فلسطينيان كرانه باختري را از هر گونه آزادي منع كرده است.
فلسطينيان در نوار غربي رود اردن اغلب نيازمند اجازه براي سفر از يك روستا به روستاي ديگر هستند و از ايست و بازرسي هاي نظامي بي شمار اسرائيلي بايد بگذرند. اين تبعيض يادآور رسوايي آفريقاي جنوبي در «سيستم عبور» است كه حركت سياه پوستان را با آن كنترل مي كرد.
اسقف دموند فوز يكي از رهبران ضد آپارتايد آفريقاي جنوبي، پس از ديدار از فلسطين ميگويد:
آنچه من در طي اقامتم از فلسطين به چشم ديدم، شباهت فراواني با وضعيت سياه پوستان افريقاي جنوبي داشت. من كوچك كردن فلسطينيان را در ايستگاه هاي ايست و بازرسي ديدم كه يادآور برخورد ماموران جوان سفيد پوست با سياهان افريقاي جنوبي بود.
امروزه اسرائيل به جاي محاصره كرانه باختري، به محدود كردن حقوق انساني فلسطينيان همت گماشته است.
منبع: http://www.pegahhowzeh.com
/س
رژيم اسرائيل از همان آغاز اشغالگري، به دنبال حفظ قدرت و سلطه اكثريت يهوديان بوده و نسبت شمار يهوديان و غير يهوديان را به عنوان يك مسئله «امنيت ملي» مدنظر داشته است. «اويگدور ليبرمن» وزير تهديدهاي استراتژيك اسرائيل، شهروندان فلسطيني را تهديدي جمعيتي مي داند كه اسرائيل با آن مواجه است. در طي اين سالها، ليبرمن از حمله اسرائيل به ساكنان بومي فلسطين دفاع كرده و در مصاحبه اي با روزنامه «ساندي تلگراف» در نوامبر 2006 اذعان داشت كه شهروندان فلسطيني ـ كه تقريبا 20 درصد جمعيت را تشكيل مي دهند - بر اثر فشار رژيم خواهان بيرون رفتن از اين كشوراند.
بسياري از سياست هاي اسرائيل از زمان اخراج 750 هزار نفر ازمسلمانان و مسيحيان فلسطين و از زمان ناديده گرفتن حقوق به رسميت يافته بين المللي آنان براي بازگشت به خانه هايشان، با هدف حفظ برتري جمعيتي يهوديان بوده و به يك حصار امنيتي براي رژيم صهيونيستي بدل شده است.
اين سياست؛ يعني سياستهاي تبعيض آميز عليه گروه هاي اصلي فلسطيني تحت كنترل رژيم اسرائيل و عليه پناهندگان فلسطيني در تبعيد نيز اعمال ميشود.
آپارتايد عمدتا به معناي ملاحظاتي در خصوص چگونگي اداره شهرها و رفتار با ساكنان قلمرو هاي تحت كنترل رژيم است، اما رويكرد اسرائيل اتخاذ سياست هاي تبعيض آميزي است كه ضامن بقاي آن باشند از اين رو و در سايه اين سياست ها، فلسطينيان كه براي ساليان سال و نسل هاي متمادي در اين سرزمينها زيسته اند يا به زور از كشورشان اخراج ميشوند و يا از ترس جنگ از خانه هايي كه در نواحي تحت كنترل اسرائيل است، مي گريزند و هيچگاه اجازه بازگشت به زادگاه خود را نمي يابند. اين اخراج پياپي از يك سو موجب برتري قوم يهود شده و از سوي ديگر قانون اسرائيلي «بازگشت» به عنوان حق مشروع، تنها حق قطعي يهوديان براي هجوم از سراسر جهان به سرزمين موعود شده است كه اين امر مي تواند تاثير بسياري در تحريك يهوديان براي مهاجرت و برتري قوم يهود در اين منطقه باشد.
اسرائيل امروزه بر گروه هاي زير حكومت مي كند:
- 6/4 ميليون نفر يهودي؛
- 3/1 ميليون نفر مسلمان و يهودي اسرائيل )كه گاهي از آنها با نام عرب هاي اسرائيل ياد مي كنند(؛
- 5/ ميليون نفر كه نه عرب اند و نه يهودي؛
-3./ ميليون نفر در غزه و نوار اشغالي و شرق بيت المقدس.
شايد در اين ميان فلسطينيان با نوعي آپارتايد رسمي و نهادينه كه در آفريقاي جنوبي حاكم بوده، مواجه نباشند، اما اسرائيلي هاي يهودي از حقوق و آزادي هاي بيشتري نسبت به شهروندان فلسطيني اسرائيل برخوردارند.
بيش از 20 قانون اسرائيلي به طور آشكارا يهوديان را بر غير يهوديان برتر مي داند.
قانون مهم «آزادي و اعتبار انساني» رژيم اسرائيل را يك دولت يهود مي داند تا دولتي براي همه شهروندان.
اين قانون نابرابر تبعيض هاي فراواني عليه فلسطينيان سراسر جهان اعمال داشته است.
بر اساس گزارش سالانه حقوق بشر وزارت خارجه آمريكا، تبعيض هاي اجتماعي و قانوني عليه مسيحيان، مسلمانان و شهروندان ديگر اسرائيل وجود دارد. اسرائيل عربها را از آموزش، برخورداري از مسكن، استخدام و خدمات اجتماعي، همانند يهوديان برخوردار نمي كند.
به عنوان مثال نود و سه درصد اسرائيل توسط آژانس هاي شبه دولتي؛ همچون صندوق ملي يهوديان تصرف شده كه بر ضد غير يهوديان تبعيض روا مي دارد. شهروندان فلسطيني فراواني با موانع قانوني در به دست آوردن زمين براي كشاورزي ، سكونت يا توسعه تجاري مواجه اند؛ بسياري از دانش آموزان غير يهودي كه در مدارس حضور پيدا مي كنند، درمقايسه با دانش آموزان اسرائيلي با تبعيض و نابرابري رو به رو ميشوند. بسياري از بودجه هاي دولتي به مدارس يهودي تعلق ميگيرد، در حالي كه در خصوص مدارس فلسطينيان اينگونه نيست.
بسياري از شهرها كه از جمعيت بالاي فلسطيني برخوردارند، از خدمات اساسي و ضروري محروم و به طور معناداري از سرمايه گذاري دولتي كمتري برخوردارند.در حقيقت بيش از هفتاد روستاي فلسطيني كه برخي از آنها پيش از تاسيس رژيم اسرائيل وجود داشته اند از سوي دولت به رسميت شناخته نشده اند و از هر گونه خدماتي محروم اند، بلكه در نقشه هاي رسمي رژيم قرار ندارند.
قانون «تابعيت و ورود به اسرائيل» حتي فلسطينيان مناطق اشغالي را كه با شهروندان فلسطيني اسرائيل ازدواج كرده اند از به دست آوردن حق شهروندي و سكونت محروم داشته است. اين قانون هزاران شهروند فلسطيني را به دور شدن از اقوام خود مجبور ميكند.
بسياري از اسرائيلي هاي يهودي، رفتاري نژاد پرستانه عليه فلسطينيان و ساير عربها دارند. نظرسنجيها نشان مي دهد كه دو سوم اسرائيليها تمايل دارند كه خانههايشان از فلسطينيان جدا باشد و نزديك به نيمي از آنها به عربها اجازه نمي دهند كه به خانه شان وارد شوند و چهل درصد از آنها از سياستهاي رژيم در تشويق به مهاجرت شهروندان فلسطيني از اسرائيل حمايت مي كنند.
كتابهاي درسي اسرائيل، فلسطينيان و ديگر عربها را در بدترين شكل ممكن نشان مي دهند. سياست اسرائيل به صورت آشكاري به سمت لكه دار كردن و بي ارزش خواندن فلسطينيان پيش مي رود.
خاخام اويدا يوسف رهبر پيشين خاخام هاي يهودي و رهبر معنوي حزب «شاس» سومين حزب بزرگ كنست مي گويد:
بسياري از مردان يهود، عربها را مار مي دانند... عربهايي كه بايد مثل مار با آنها رفتارشود.
در اسرائيل تبعيض نژادي رسمي از نوع آپارتايد آفريقاي جنوبي وجود ندارد. تفاوت كليدي كه وجود دارد اين است كه سفيدپوستان آفريقاي جنوبي به دنبال استثمار نيروي كار جامعه غير سفيدپوست تحت نيروي آپارتايد بودند، اما اسرائيل غالبا به دنبال انتقال فلسطينيان از سرزمين مادري شان و نگهداري اين زمين ها براي استفاده يهوديان بوده است.
مصادره اين زمينها در سال 1984 آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. در سال 1984، تقريبا 750000 نفر فلسطيني )سه چهارم ساكنان فلسطين( توسط نيروهاي اسرائيلي - به صورت اجباري - اخراج شدند و يا در طول جنگ از ترس جانشان گريختند. اسرائيل، چهارصد روستاي فلسطيني را ويران كرد و براي سكونت يهوديان آماده ساخت. مصادره اموال خصوصي شهروندان فلسطيني هنوز هم ادامه دارد.
اين مصادره ازسال 1967 و تا كرانه باختري وغزه و به ويژه تا مناطق اشغالي بيت المقدس شرقي ادامه يافته است. اسرائيل در مناطق اشغالي، دارايي هاي خصوصي فلسطينيان را به يغما برد و به طور غير قانوني صدها خانه يهودي ايجاد و ساكنان فلسطيني را از كرانه باختري و غزه اخراج كرد.
شايد نتوان اوايل سالهاي اشغال كرانه باختري و نوارغزه توسط اسرائيل را به معناي دقيق كلمه نوعي از آپارتايد ناميد، اما مي توان آن را يك حادثه موقتي مربوط به درگيري جنگي در سال 1967 و پس از آن ناميد.
اسرائيل كنترل خود را بر اين مناطق براي يك دوره چهل سال نگه داشته است؛ دوره اي كه دو سوم كل تاريخ تشكيل اين رژيم را شكل مي دهد. حتي پس از عقب نشيني سال 2005 ساكنان يهود از غزه، اسرائيل به ادامه كنترل تمام منطقه و اخراج مردم از راههاي ديگر براي در اختيار گرفتن سرنوشت مردم غزه ادامه داده است . علاوه بر اين، اسرائيل شرق بيت المقدس را به خود ضميمه كرده و از تمايل خود براي ضميمه كردن نيمي از كرانه باختري كه احتمالا نيمي از دره اردن باشد، پرده بر داشته است.
تبعيض و جدايي در دو سيستم، قانوني متمايز و قابل اجرا براي يهوديان و فلسطينيان است - يهوديان اسرائيلي كه به طور غير قانوني در كرانه باختري زندگي مي كنند تحت قوانين اسرائيلي هستند و حق دادن راي در انتخابات اسرائيل هستند و ميتوانند آزادانه نه تنها در اسرائيل، بلكه به خارج اسرائيل سفر كنند، در حالي كه فلسطينياني كه در همين قلمرو و در سرزمين خود به سختي روزگار مي گذرانند از اين قوانين سودي عايدشان نمي شود و از هيچ حقي براي راي دادن در انتخابات برخوردار نيستند و نمي توانند آزادانه به داخل يا خارج از اسرائيل سفر كنند.
تبعيض و جدايي همچنين در موارد زير آشكار است:
سيستم جاده پهناور كه توسط اسرائيل در نوار غربي رود اردن ساخته شده و فلسطينيان از استفاده آن محروم هستند. اين جاده هاي اسرائيلي، سرزمين فلسطين را دو نيم كرده و فلسطينيان كرانه باختري را از هر گونه آزادي منع كرده است.
فلسطينيان در نوار غربي رود اردن اغلب نيازمند اجازه براي سفر از يك روستا به روستاي ديگر هستند و از ايست و بازرسي هاي نظامي بي شمار اسرائيلي بايد بگذرند. اين تبعيض يادآور رسوايي آفريقاي جنوبي در «سيستم عبور» است كه حركت سياه پوستان را با آن كنترل مي كرد.
اسقف دموند فوز يكي از رهبران ضد آپارتايد آفريقاي جنوبي، پس از ديدار از فلسطين ميگويد:
آنچه من در طي اقامتم از فلسطين به چشم ديدم، شباهت فراواني با وضعيت سياه پوستان افريقاي جنوبي داشت. من كوچك كردن فلسطينيان را در ايستگاه هاي ايست و بازرسي ديدم كه يادآور برخورد ماموران جوان سفيد پوست با سياهان افريقاي جنوبي بود.
امروزه اسرائيل به جاي محاصره كرانه باختري، به محدود كردن حقوق انساني فلسطينيان همت گماشته است.
منبع: http://www.pegahhowzeh.com
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}